مفهوم تدبر

اگر فرد عاقلی با شما چند جمله سخن بگوید، آیا جملات سلسله وار او را، تک تک و مجزا مورد توجه قرار می دهید و یا با نظر به ارتباط جملات پیوسته، به مقصود وی از طرح مجموعه جملات می رسید؟ پاسخ روشن است: برای درک مقصود گوینده باید به مجموع جملاتش توجه کرد. منظور از «تدبر»، همین فهم پیوسته کلمات، جملات و پاراگراف‌های یک کلام است. آیا کلام الهی که اوج و تجلی نظم و حکمت است از این مطلب استثناست؟ آیا نظم آیات در درون سوره ها لغو است؟ آیا گوینده آن از طرح سلسله وار این آیات، هدفی ندارد؟ قطعاً جواب منفی است. تدبر در قرآن یا همان فهم پیوسته کلمات، جملات و آیات قرآنی در کنار هم، این نظم الهی را برای ما نمایان خواهد کرد.

معنای لغوی تدبر

کلمه «تدبر» از ماده­ «د­ب­ر» و هیئت «تفعُّل» ترکیب شده است.

  1. معنای «د­ب­ر»: همه لغت­نامه­‌های زبان عربی، معنای این ریشه را «پشت و پشت سر اشیاء» دانسته­‌اند. گفتنی است که این ماده، چهل و چهار بار و در یازده هیئت در قرآن کریم استعمال شده است و مفهوم پیش­‌گفته، با همه آن­ها سازگار است.
  2. معنای «تفعُّل»: کتاب­‌های معتبر واژه­‌شناسی و علم صرف، معنای این هیئت را «مطاوعه یا همان اثرپذیری هیئت تفعیل» و مفهوم هیئت تفعیل را نیز «تعدیه یا اثرگذاری» دانسته­‌اند. نتیجه این­که برای فهم معنای «تدبر»، ابتدا باید معنای «تدبیر» را بدانیم.

تدبیر به معنای «پشت سر هم قرار دادن» و در نتیجه، «تدبر» به معنای «پشت سر هم دریافت کردن» است.

معنای اصطلاحی تدبر در قرآن

«تدبر در قرآن کریم» دریافت یا همان پذیرش آگاهانه «تدبیر موجود در قرآن کریم» است.

تدبیر خدای حکیم در قرآن کریم، سطوحی دارد و در قبال هر سطح از آن، سطحی از تدبر برای ما فرض است.

تدبیر، شأن هر حکیمی به هنگام سخن گفتن؛ و تدبر، شأن هر عاقلی به هنگام شنیدن سخن حکیمانه است. اینجانب به عنوان نویسنده این متن، در حال تدبیر و پشت سر هم قرار دادن کلمات، جملات و پاراگراف­‌ها هستم و به این ترتیب، یک متن علمی را سامان می­‌دهم و شما به عنوان مطالعه­‌کنندگان این متن، در حال تدبر و پشت سر هم دریافت کردن کلمات، جملات و پاراگراف­‌ها هستید و به این ترتیب این متن علمی را می­‌فهمید. خدای حکیم نیز کلمات، آیات و حتی سوره­‌ها را تدبیر فرموده و این­گونه با ما سخن گفته است و ما عاقلان هم برای استفاده از سخن او، باید تدبر کنیم و کلمات، آیات و حتی سوره­‌ها را پشت سر هم و منسجم دریابیم، نه پراکنده و بی­ربط.

با توجه به آنچه گذشت، می­‌توان تدبر را این­‌گونه تعریف کرد:

  1. «دریافت پی­‌در­پی کلمات هر آیه که به فهم منسجم آن آیه منتهی می­‌شود؛
  2. و دریافت پی­‌در­پی آیات هر سوره که به فهم منسجم آن سوره منتهی می­‌شود؛
  3. و دریافت پی­‌درپی سوره­‌های قرآن کریم که به فهم منسجم همه قرآن کریم منتهی می­‌شود.»

تدبر در سوره

دست­یابی به فهم منسجم سوره­‌های قرآن کریم، نقشی مهم در استفاده ما از هدایت الهی این کتاب آسمانی دارد، زیرا سوره­‌های قرآن کریم، اصلی­‌ترین واحد هدایتی این کتاب عزیز است. آنچه این ادعا را ثابت می­‌کند، تحدی قرآن نسبت به سوره­‌هاست؛ یعنی خدای حکیم وقتی اراده فرموده که معجزه بودن قرآن را اثبات فرماید، همگان را به آوردن سوره­‌هایی مانند سوره­‌های قرآن فرمان داده است تا ناتوانی خویش را با تمام وجود دریابند و در برابر حقانیت کلام خدا سر تعظیم فرود­ آورند. (مانند: وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ: و اگر در آنچه بر بنده خود نازل کرده‏‌ایم شک دارید، پس اگر راست مى‏‌گویید سوره‏‌اى مانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا فرا­خوانید(بقره،۲۳)). این بیان و مانند آن، نشان­ دهنده جایگاه ویژه سوره­‌های قرآن در مهم­‌ترین جلوه اعجاز، یعنی هدایت است.

تفاوت تدبر در قرآن و تفسیر قرآن

تدبّر در قرآن، فهم مجموعی و منسجم کلمات، عبارات و آیات قرآن و سوره‌های آن است که برای عموم مردم میسر بوده و نتیجه‌ی آن، فهم خطوط و چارچوب اصلی و کلان دین است؛ اما تفسیر قرآن، فهم لایه‌های معرفتی قرآن و کشف جزئیات و مصادیق آیات قرآن و استنباط فروعات احکام الهی است. تفسیر قرآن بِالاصاله مختص معصومان(ع) است که به تمام حقائق قرآن دسترسی دارند و با تعلیم ایشان و بهره‌گیری از روایات‌شان برای عالمان دینی بالتبع میسر است. از این رو، دست‌یابی به چارچوب زندگی الهی در ابعاد بینشی، گرایشی و رفتاری و خطوط اصلی و محوری اعتقادات، اخلاقیات و احکام برای آحاد انسانها و به وسیله تدبر در قرآن میسر است، اما کشف فروعات دین در عرصه اعتقاد، اخلاق و احکام و استنباط جزئیات عملیاتی و اجرائی آن، جز با تفسیر قرآن با مدد از روایات، توسط متخصصان و مجتهدان میسر نیست.

تعریف و تفاوت تدبّر و تفسیر را جهت تقریب به ذهن می‌توان در قالب مثال، این چنین بیان کرد: قرآن از آن جهت که کتابی جهانی و جاودانه است، ناگزیر مانند قانون اساسی و سیاست‌های کلی یک کشور، کلی و کلان است. قانون اساسی و سیاست‌های کلی یک کشور را لااقل در دو سطح می‌توان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی، فهم تدبّری از آن که فهمی ظاهری، کل‌نِگر و مجموعی است و همه‌ی شهروندان یک جامعه از این نوع فهم بهره دارند و سطح دیگر، استنباط تفسیری از آن که موجب تفصیل مباحث و بیان جزئیات اجرائی و عملیاتی آن می‌شود. این سطح از استنباط، وظیفه‌ی رهبران جامعه و مدیران کشور است و نیازمندِ توانائی‌های علمی و روحی بیشتری می‌باشد. هر دو این موارد، کاری لازم و ضروری است، لذا اگر فهم تدبّری و مجموعی صورت نگیرد، آحاد جامعه از درکِ اهداف، مقاصد و برنامه‌های کلی کشور بی‌بهره‌اند و معیاری برای صحت و سُقم ریز قوانین و آیین‌نامه‌ها باقی نمی‌ماند و اگر استنباط تبیینی و تفصیلی انجام نگردد، قانون اساسی و فهم تدبّریِ آن، قابلیت اجراء در جامعه و مدیریتِ نظامات اجتماع را ندارد. قرآن کریم – البته بدون مقایسه با قانون بشری- قانون اساسی الهی است که مخاطب آن تمام مردم بوده و ایشان باید از یک‌سو، اصول و سیاست‌های کلی آن را درک کرده و با ایمان آگاهانه زندگی خود را در جهت این اصول و سیاست‌ها تنظیم نمایند و از سوی دیگر با تبعیت آگاهانه از رهبران الهی که جزئیات قوانین و برنامه‌های الهی و آیین‌نامه‌ها را استنباط و جامعه بشری را هدایت می‌کنند، در راستای عمل به قانون اساسی الهی گام بردارند.

پس در واقع تدبّر در قرآن، فهم ضابطه‌مند و میسر تمام انسان‌ها از قرآن کریم جهت دریافت هدایت‌های بنیادین الهی بوده و با تبیین(تفسیر) استنباطی و اجتهادی قرآن که جهت تبیین جزئیات معارف و احکام قرآن انجام می‌گیرد، متفاوت است. تدبّر، تفهم و فهمیدن آن چیزی است که قرآن با زبان گویای الفاظ خود بدان ناطق است؛ اما تبیین و تفسیر، استنطاق(به نطق در‌آوردن) قرآن و استنباط از آن است.